سینما نگاشت

سینما نگاشت

نگاشت های کمیل میرزائی
سینما نگاشت

سینما نگاشت

نگاشت های کمیل میرزائی

منحوس-اسکات دریکسون-2012

جدال واقعیت و تخیل


منحوس،ساخته ی اسکات دریکسون،اثری خوش ضرب آهنگ و وفادار به ژانر وحشت است.فیلمی که در بستر ایده ای متفاوت و جذاب و به تبع آن،فیلم نامه ای سازمان یافته با پرداختی درست شکل گرفته است.فیلم،از ابتدا با بهره گیری از کلیشه ی نخ نمای ژانر-نقل مکان یک خانواده به خانه ای جدید و تسخیرشده-کار خود را آغاز می نماید،اما خلاقیت نویسنده نیز از همین ابتدا آغاز می شود و آن،خلاف انتظار همیشگی ژانر عمل نمودن است که علی رغم همیشه که خانواده،بدون اطلاع از تسخیرشدگی خانه جدید به آن جا نقل مکان می نمایند،این بار مرد خانواده با علم قبلی و کاملا عامدانه به آن جا عزمیت می نماید.همین خلاقیت اولیه در تم داستانی در ازدحام تم های تقلبی و کلیشه ای سال های اخیر سینمای وحشت غنیمتی است قابل ستایش.
منحوس،روایت گر زندگی خانواده ای 4 نفره-بر خلاف روند فیلم های اخیر ژانر که پر از شخصیت هایی بی منطق هستند-که شامل پدری نویسنده-به طور خاص رمان نویس وحشت-که 24 ساعته در خانه،پژوهشگرانه مشغول نوشتن رمان خویش است و مادری شاغل و دو فرزند می باشد.پردازش شخصیت ها به نحو شایسته ای صورت می پذیرد.کنش و واکنش مرد و زن از اولین پلان دارای حس و روح زناشویی است.از طرفی دو فرزند داریم،یکی پسر و دیگری دختر.هر دو مشخصا روح فرزندی و خواهر و برادری می گیرند و پرداخت به مرور فیلم به این دو،اندازه و سازنده است.دختر بچه ای که علاقه مند نقاشی است و پسر بچه ای سرکش که از بیماری روحی و عصبی که در خواب آزارش می دهد رنج می برد.منحوس،در بستر یک درام جنایی با موضوعی نو و جذاب در کنار پیرنگ بیماری پسر بچه دست به خلق فیلمی وحشت زا و میخکوب کننده می زند.فیلمی که از جنبه ی دیگر،کارگردانی خوبی دارد که ذهن خلاق و کلیشه گریز و نوآور او به شدت به "منحوس" کمک نموده است.ساختار صحنه های وحشت زا،با دوربین روی دست است،اما  دوربین روی دستی که قصد خودنمایی و تظاهر ندارد،دوربین روی دست تنها ختم به همین صحنه ها شده و صحنه های دیگر کاملا روی پایه و درست است.
صحنه های وحشت زا به طور کلی از مزیت کمپوزیسیون سرد و بسته-به طور ویژه نورپردازی خفیف- و میزانسن خلوت بهره می برد.موسیقی به موقع به یاری سکانس میرسد و به درصد شوک وارد کننده به تماشاگر به شدت اثرگذار می شود.اشاره نمودم به نورپردازی تاریک و به شدت خفیف که حتی پرسوناژ نیز گاهی در تاریکی صحنه گم می شود و تماما نمای پیش روی ما تاریک و سیاه است که این ایده در کمپوزیسیون را من به شخصه در کمتر فیلمی مشاهده نموده ام.اما آیا این کمپوزیسیون غلوآمیز تاریک مفید بوده است یا خیر؟جواب را باید از تماشاگرانی که فیلم را در تاریکی سینما مشاهده نموده اند پرسید!البته پاسخ من نیز مثبت است،زیرا تاریکی فضا و دوربینی که در تعقیب پرسوناژ در جستجو ی عامل ترس است،بیننده را نیز با خویش همراه و هم حس می نمایند فلذا تماشاگر در تاریکی فیلم مستغرق شده و اضطراب وی به درصد بالایی افزایش می یابد که نتیجتا آن سکانس را با دستانی در جلوی چشمانش به نظاره می نشیند!
فیلم بهره مند از سکانس های شوک آور تر و تازه و لذت بخش است که مدیون تدوین تداومی به جا و بازی خوب اتان هاوک-در نقش الیسون اُسوالت-و میزانسن مختص ژانر می باشد.تعلیق،دیگر خصوصیت مثبت "منحوس" می باشد که تا انتها وجودش،فیلم را سرپا و دارای کشش حفظ می نماید،تعلیقی که از پس متنی درست خلق شده است.از داستانی که تا انتها واقعی یا خیالی بودنش را نه به ما و نه به پرسوناژ فیلم مشخص نمی کند و این خود تعلیق است.جدال بین واقعیت و خیال،مدام به ذهن پرسوناژ و نیز تماشاگر می تازد و چه خوب که تا انتها نیز این جدال سرد و لوث نمی شود.کارگردان میتوانست،فیلم را پس از ترک خانواده از آن خانه منحوس تمام کند-مثل دیگر فیلم های هم تم ژانر-اما نویسنده خانه را ترک می نماید ولی خانه و وقایع اش او را رها نمی نمایند و این ضدکلیشه عمل نمودن ها حس تماشاگر را زایل نمی نماید و او را تا انتها می کشاند.
نکته ی قابل اشاره دیگر فیلم،حد نگه داشتن آن در مسائل خصوصی زناشویی است که با توجه به هرز رفتن ژانر-دراین زمینه- در هالیوود،جای هم تعجب و هم ستایش دارد.سکانسی که زن خیلی ظریف و کنایه آمیز مرد را طلب می نماید و مرد با واکنشی کنایه آمیز دست از کار می کشد و همسر را اجابت می نماید ولی نمای بعدی نمای اتاق خواب نیست!نمای بعدی نمای بعد از وقایع اتاق خواب است،لذا تماشاگر در سکانس قبل کاملا در جریان قرار می گیرد و نیازی به هرز رفتن و پرداختن اضافه به مغازله آن دو ندارد.در سراسر "منحوس" کارگردان بدون هیچ دست و پا زدنی و تقلبی،کاملا متکی به اصول سینمایی وحشت،ما را میترساند،ترسی که یا ایجاد نمی شود و یا اگر ایجاد شد،تکان دهنده است.امیدوارم "منحوس" شماره بعدی نداشته باشد!تا خاطره ی خوب یک اثر درست و ساختارمدار به مخاطره نیافتد.