سینما نگاشت

سینما نگاشت

نگاشت های کمیل میرزائی
سینما نگاشت

سینما نگاشت

نگاشت های کمیل میرزائی

ایستاده در غبار-محمدحسین مهدویان-1394


این مطلب توسط نقد فارسی منتشر شده است.


ایستاده در لانگ شات


ایستاده در غبار فیلم محترمی است؛چرا که کارگردان آن جرأت کرده و در این غبار سیاه آثار امروز سینمای ما،به احترام قهرمانان واقعی این سرزمین ایستاده است.

و اما بعد؛ از آنجا که فیلم،رویکردی زندگی نامه ای دارد و در چنین رویکردی،زندگی فرد از کودکی تا سرانجام او روایت می شود؛مهم ترین نکته؛شخصیت پردازی است که خود،وجه درونی و وجه بیرونی دارد.در این فیلم که روایت از طریق خاطره گویی نزدیکان و هم رزمان متوسلیان بیان می شود،تنها به وجه بیرونی شخصیت پرداخته می شود و نه وجه درونی که پیش زمینه و انگیزه ی رفتار و تصمیمات بیرونی است.در این مورد،انگیزه ی احمد از گرایش به انقلاب و و دفاع مقدس بیان نمی شود،کتابهایی می خواند ولی چه کتاب هایی را نمی دانیم.شهید بروجردی او را به عنوان فرمانده انتخاب می کند و در بیان انگیزه این انتخاب تنها گفته می شود که بروجردی گوهرشناس بود اما اینکه در احمد چه دیده را نمی دانیم.از این رو حضور احمد در جنگ و مقام فرماندهی اش نزد بیننده چون تصادف می ماند.از طرفی احمد در کرمانشاه اعلامیه منتشر می کند و دستگیر می شود،انگیزه اش از انتشار اعلامیه چه بوده است و سپس انگیزه اش از اعتراف نامه و اعلام پشیمانی از انتشار اعلامیه؟ تناقضاتی نیز در شخصیت احمد-البته با استناد روایت راوی ها-دیده می شود؛از خواهرش می شنویم که او ساکت و مظلوم بوده ولی از زبان راوی دیگر می شنویم و می بینیم که در مدرسه دعوا می کرده است!در جایی دیگر از فیلم،یکی از همرزمان او می گوید:"احمد از آنهایی بود که باید پانصد هزار تومان به او بدهی تا یک کلام حرف بزند".ولی بعد در جنگ،او را شخصیتی فعال و سخنور می یابیم.علت این تناقض ها و این تغییر از سکوت به سخنوری در فیلم بیان نمی شود.وقتی به وجه درونی شخصیت پرداخته نشود؛سطحی جلوه خواهد کرد،اینگونه است که تصمیمات ناگهانی و انفجاری او برای مخاطب،عجیب و غیرقابل فهم می ماند.

مهم ترین لطمه ای که شیوه ی روایت فیلم-خاطره گویی-به حس مخاطب می زند،بر هم زدن تصور حضور است؛حضور در کنار شخصیت و همدلی با او.کارگردان در این شیوه ی روایت،صرفا خاطره ها را تصویری کرده است و نه سینمایی؛چیزی اضافه بر کلام راوی در تصویر نیافزوده است بدین معنا که اگر صدا از فیلم حذف شود،چیزی از تصویر دستگیر مخاطب نخواهد شد.تمهید تصویربرداری نیز که با استفاده از دوربین های دهه 50 و 60 و سبک تصویربرداری روایت فتح است کارکرد دراماتیکی در برخی لحظات فیلم دارد و نه همه ی آن.دوربین روایت فتح اگر روی دست بود،در مواقعی بود که عملیات و فضای بحرانی،اجازه ی دادن میزانسن را نمی داد و زوم های به جلو از فاصله دور نیز به دلیل عدم امکان نزدیکی دوربین به سوژه و پرخطر بودن آن انجام می گرفت.حال در "ایستاده در غبار" اگر بخواهیم به تبع منطق روایت فتح از این سبک بهره گیریم تنها در زمانی منطق دارد که سکانس عملیات و یا خط مقدم باشد ولی این در حالی است که در این فیلم،در اکثر سکانس ها حتی مدرسه و خانه و کوچه نیز سبک دوربین همان است که در عملیات ها می بینیم!می شد نوع دوربین در همه جا دوربین 16 یا... باشد که اتفاقا در برخی صحنه ها حال و حوای آن دوران را زنده می کند ولی نه اینکه همه جا روی دست و همراه با زوم باشد.در این زمینه مستند "رستاخیز" ساخته محمدعلی فارسی نمونه قابل توجه ای است.

راوی ها بخش مهمی از ساختار فیلم هستند که هویت آنها به جز خواهر،نزد مخاطب مشخص نیست،حتی از زیرنویس نام آنها نیز دریغ شده است که این نیز بر درک مخاطب اثر منفی می گذارد.از طرفی نقطه دید روایت که باید با راوی همخوان باشد،گاهی نیست و تا یک جایی با راوی جلو می رویم و بعد در نماهایی مشخص نیست که نما از دید چه کسی است.

ایستاده در غبار در لانگ شات نسبت به احمد متوسلیان می نگرد و ما را نیز در این فاصله نگاه می دارد و اجازه نزدیک شدن و تعمق در شخصیت او را به ما نمی دهد که مهم ترین کاری است که باید چنین آثاری انجام دهند.

نظرات 13 + ارسال نظر
حسین پارسایی پنج‌شنبه 4 شهریور 1395 ساعت 13:54

سلام.
دقایقی از در مدت معلوم و دیدم.
از نظر سینمایی هیچی نداشت.یک ایده و دیگر هیچ

کمیل:
سلام
صحیح.

حسین پارسایی دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 00:47

سلام.
فیلم باغ لذت و دارین؟
60 دقیقه است یا 75 دقیقه؟
نسخه ی بنده 60 دقیقه ای ست ولی در جایی دیدم که نسخه 75 دقیقه ای ست.

کمیل:
سلام،برای بنده هم 60 دقیقه است.البته من از لینکی که سید درج کرده بود،دانلود نکردم

سید جواد شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 08:50 http://sky-criticism.blogsky.com

سلام.

"ایستاده در غبار"- بر خلاف نظر دوست‌مان، آقا حسین پارسایی- فیلم بدی است. فیلم بدی که سوژه‌اش "ارزشیون" و کار تکنیکی جدیدش "روشنفکران" را مجذوب کرده است. به همین دلیل فیلم مهمی است و حتماً باید آن را دید و تحلیل کرد و گفت که به جز یک تلاش تکنیکال محترم- و البته ابتر- چیزی برای ارائه ندارد. نه مستند است (چراکه با واقعیت نسبتی سطحی و ادایی برقرار می‌کند فلذا ابداً راوی واقعیت نیست؛ حقیقت که پیشکش)، نه فیلم داستانی است (زیرا اساساً به لحاظ روایی دور خودش می‌چرخد؛ یک حرف را بارها در موقعیت های متفاوت تکرار می‌کند و اصلاٌ داستانی را تعریف نمی‌کند). اساساً سوژه‌ی سمپاتیک- که سمپاتیک بودنش ربطی به فیلم ندارد و این در توضیحات شما، چنانچه در یادداشت این حقیر بر فیلم نیز، وجود دارد- و جدید بودن نوع اثر است که مخاطب را پای فیلم می‌نشاند، و اگرنه خودِ فیلم، فی نفسه، قابلیت تحمل کردن و همراه شدن تا انتها را ندارد. دلیلش هم همان چیزهایی است که عرض کرده‌ام و فرموده‌اید. ان شاء الله جناب فراستی هم در آینده‌ای نزدیک مفصلاً درباره‌ی این فیلم سخن خواهند گفت.


اما متن شما. خوب و لذت‌بخش است. به اندازه و درست سخن گفته‌اید. فقط به نظرم متن‌تان "پاساژ" ندارد. یعنی بندها (پاراگراف‌ها) نقطه‌ی اتصال و چفت منطقی با یکدیگر ندارند و این به یکپارچگی متن شما در ذهن مخاطب‌تان لطمه می‌زند.

پیروز و پیشرو باشید، ان شاء الله.

کمیل:
سلام،سپاس از توجه و دقت شما،با نظرتان در مورد فیلم موافقم،از اظهار لطف شما نسبت به مطلب نیز،خرسند شدم و در مورد عیب مطلب نیز بهره بردم و خرسندتر شدم و ان شا الله به مدد این نظارت شما شانه به شانه هم و به لطف الهی پیش برویم.

حسین پارسایی شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 01:25

سلام;
سری به وبلاگ جناب یوسف بیگ بزنید;
( کارگاه مجازیِ نقد فیلم )

کمیل:
سلام
ممنون از اطلاع رسانی تان.

حسین پارسایی پنج‌شنبه 21 مرداد 1395 ساعت 16:50

سلام و عرض ادب..
اگه بارکد و زاپاس رو دیدین,, نظرتون و بگین؟

کمیل:
سلام،ارادت
خیر این دو فیلم را ندیده ام.

حسین پارسایی یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 23:55

سلام.
متاسفانه یا خوشبختانه بنده تنها در یک شبکه اجتماعی عضو هستم;هایک (hike)
یک سوال:
تابستان با مونیکا و جادوگر رو دیدین از برگمان؟
نظرتون؟

کمیل
سلام،بله هر دو فیلم را دیده ام ولی همانطور که پیشتر عرض کردم برمیگردد به خیلی وقت پیش و دقیق در خاطرم نیست ولی بر اساس حسم در آن لحظه اگر بخواهم نظر بدهم،هر دو فیلم متوسط بودند،برای نظری دقیقتر بار دیگر باید این آثار را دید

حسین پارسایی جمعه 1 مرداد 1395 ساعت 18:12

راستش به شبکه ی اجتماعی فکر نکرده بودم.

کمیل:
به هر حال مدیوم ها و اجتماعات مختلفی هست برای این کار

حسین پارسایی جمعه 1 مرداد 1395 ساعت 17:19

منظورم ارتباط تصویری آنلاین نبود,,
دیالوگِ محاوره ای را مکتوب میکنیم.

کمیل:
بنده هم عرضم ارتباط تصویری نبود.فضای آنلاین عرض کردم یعنی در سایت یا شبکه های اجتماعی ...؟

حسین پارسایی جمعه 1 مرداد 1395 ساعت 14:36

بهتر است دقیق تر پیشنهادم رو بیان کنم;
نقد رمان به کنار,,نقد فیلم به نظرم اجرایی تر است;
به فرض :
قرار میگذاریم که هر 10 روز سراغ فیلمی معین برویم.فیلم را میبینیم و نظراتمون رو بیان میکنیم;نیمه یپر و خالیِ لیوان..
گمان نمیکنم که چندان وقت گیر باشد,میتوانیم هر دو هفته سراغ فیلمی برویم و..
البته فعلا در حد یک ایده ست,,ولی به نظرم احتمالِ اجرایی شدنش کم نیست..

کمیل:
بله هر دو هفته خیلی بهتر است.بعد در چه فضای آنلاینی قصد اجرای آنرا دارید؟

حسین پارسایی جمعه 1 مرداد 1395 ساعت 12:55

سلام.
قطعا منظورم ورود افرادی ست که چارچوب نقد را میفهمند و اهلِ به حاشیه رفتن نیستند;

کمیل:
سلام،بله در اینصورت کار مناسبی است

حسین پارسایی پنج‌شنبه 31 تیر 1395 ساعت 23:25

سلام;
بنده 8 فیلم از کوبریک دیدم.به نظرم راههای افتخار و دکتر استرنج لاو بهترین های کوبریک بودند در این 8 فیلم..
از کوراساوا هم تنها دو فیلم دیدم;ریش قرمز و درسوازالا که هر دو فیلم,فیلمِ خوبی اند.
پیشنهادی دوستانه:
دوست داشتم که "میشد پاتوق نقد مجازی" هم ایجاد کرد.
تا کنون,بنده و چندی از دوستانم تعدادی از خوبهای کلاسیک را 4,5 نفره و در پارک شهرمون به نقد نشستیم.
اتفاقا چندماهِ پیش پیشنهاد نقد رمان و فیلم را به سیدجان هم داده بودم.گفتند که نظر ,نظرِ خوبی ست ولی آیا عملی ست یا نه را....
(البته بنده چندان اهلِ وبگردی و.. نیستم;کنترل شده وقت میگذارم برای فضای مجازی,البته به وبلاگِ شما و جناب یوسف بیگ سر میزنم و بسیار خوشحالم که جوانانی از قشر مذهبی در این حوزه ,, از موضعِ آگاهی و دانش فعالیت میکنند)..

کمیل:
سلام
سپاس از لطف شما نسبت به حقیر
در مورد پاتوق نقد مجازی؛به نظرم چنین برنامه هایی،افرادی را میخواهد که نقد در آنها رسوخ کرده باشد و صاحب نظر باشند مثل برنامه های تلویزیونی .ولی جوانانی که در راه تحصیل نقد هستند، اکثر وقت شان را باید به مطالعه بپردازند و هر از گاهی یافته هایشان را با نوشتن نقدی،پردازش نمایند.از طرفی مشکلی که این اجتماعات-از نوع مجازی اش- دارد،این است که عده ای بی سواد و دگم هم وارد میشوند که کارشان به حاشیه بردن بحث و پرخاشگری به اعتقادات و... است و از آنجا که اجتماع هم مجازی است،یک قدرت کاذب در افراد ایجاد می کند که بی محابا حرف می زنند و هر کسی به خود اجازه سخن گفتن می دهد.اگر بتوان فیلتر مناسب و محدودی برای ورود به پاتوق قرار داد،کار مفیدی میتواند باشد.البته بنده خود در راه تحصیل و کسب تجربه در نقد هستم و واقعا اگر بخواهم وقت برای این اجتماعات بگذارم،از تحصیل خود می مانم و فعلا باید از بزرگان بیاموزم.

حسین پارسایی پنج‌شنبه 31 تیر 1395 ساعت 14:09

شما چند فیلم از این سه فیلمساز دیده اید؟
کوراساوا..برگمان..کوبریک
بهترین آثاری که از این سه فیلمساز دیدین؟(سه فیلم برتر)
بنده قصد کردم که برم سراغ برگمان..تاکنون فیلمی از این فیلمساز ندیده ام..

کمیل:
از کوروساوا حدود 70% آثارشون و از برگمان هم تعداد قابل توجهی را دیده ام.از کوبریک هم تعدادی از آثار شاخص اش را. ولی کیفیت دیدنم به سالیان گذشته برمیگردد و سواد و درک آن زمانم.به طبع بار دیگر باید آثار این بزرگان را ببینم ولی به نسبت درک در لحظه ی مشاهده ی آثار سه فیلم برتر را خدمت تان عرض می کنم:
کوروساوا:
1-هفت سامورایی
2-ریش قرمز
3-درسو اوزالا

برگمان:
1-توت فرنگی های وحشی
2-فانی و الکساندر
3-The virgin spring

کوبریک:
1-راه های افتخار
2-دکتر استرنج لاو

حسین پارسایی پنج‌شنبه 31 تیر 1395 ساعت 13:50

سلام.
مطلب خوبی بود;
هم نظریم; با توجه به حال و روز سینمای این سالها,, باز هم غنیمتی بود این اثر..لااقل میشد همراهش شد و جلو رفت;
حفره هایی در سناریو به چشم میخورد ,,موسیقی گاهی بیش از اندازه به کار گرفته شد و..
ولی در کل فیلم بدی نبود.ارزش دیدن و داشت خوشبختانه..

کمیل:
سلام،سپاسگذار از لطف و همراهی شما

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد